عينالحيات در يك نگاه
عينالحيات كتابى است فارسى در اخلاق و عرفان اسلامى شيعى اثر عالم نامدار اواخر دوران صفوى ملا محمدباقر مجلسى (متولد سال 1037 و در گذشته به سال 1110 ه.ق). اين كتاب ترجمه و شرح سفارشها و توصيههاى اخلاقى پيامبر اكرم (ص) به ابوذر غِفارى صحابى معروف آن حضرت است. نثر كتاب در بيشتر بخشها از نمونههاى نثر ساده و روان دوران صفوى است و شرحها عمدتا شامل نقل ترجمه روايات پيامبر و امامان معصوم درباره هر موضوع مىشوند. هدف مؤلف آن بوده است كه با اين كتاب، مردم عادى و غير متخصص را با عرفان اسلام اصيل آشنا سازد و آنها را از گرايش به عرفانهاى آميخته با عناصر مسيحى، بودايى، يونانى، هندى، مانوى، زرتشتى و تسنن بازدارد و به عرفان در تشيع ناب سوق دهد؛ عرفانى كه در آن، شريعت و طريقت يكى مىشوند، دنيا و آخرت به همزيستى مىرسند و خلق و مخلوق و زن و فرزند و دوست مىتوانند به جاى آنكه حجاب حق باشند، به عنوان جلوه حق و وسيله قرب حق به كار آيند؛ عرفانى كه در آن، سالك خوش مىزيد، خردمندانه مىانديشد، عالمانه مىنگرد، زيبايى مىآفريند و مسند حكومت و مكنت و پهنه مبارزه و نبرد به همان اندازه مركب سلوك اوست كه زمين فقر و مسكنت و محراب عبادت؛ عرفان بندگى، زندگى و سرزندگى، نه عرفان دريوزگى، درماندگى و واپسماندگى؛ عرفان تعالى و ستيز، نه عرفان خوارى و گريز؛ عرفانى كه در آن، عشقورزى با همسر، مهرورزى با فرزند و شادى آفرينى در قلب مؤمن، گاه با ثواب برترين ذكرها و مقبولترين توبهها و استغفارها برابرى مىكند.
نرم افزار ارزشمند عین الحیات به صورت کامل
نياز عصرها و نسلها
عينالحيات از زمان تأليف (سال 1073 ه.ق) تا به امروز بارها و بارها نسخه بردارى شده و به طبع رسيده است. توجه مردم به اين كتاب نشانه نياز عصرها و نسلها به كتابهايى در اين زمينه است ضمن اينكه عينالحيات در نوع خود كتابى نسبتا جامع و خواندنى در اخلاق و عرفان شيعى و حاوى بخش عمده از رواياتى اخلاقى است كه كاربردهاى بسيار در زندگى انسانها دارند.
البته آثارى كهن همانند عينالحيات را مىتوان با تلخيص، تكميل، بازنوشت و تنظيم جديد به صورت آثارى مناسب و متناسب با زبان روز و مخاطبان گوناگون درآورد اما اين نكته را نيز بايد در نظر گرفت كه در بسيارى از موارد، يكى از عوامل جاذبه يك كتاب و گرايش مردم به آن، نوع نثر و شيوه نگارش آن و به ويژه گونهاى ارتباط عاطفى، ذهنى و قلبى است كه ميان نويسنده يا متن با مخاطب آن برقرار مىشود. به همين خاطر آگر آن اثر به وسيله شخصى بازنويسى شود كه نتواند خواننده را همانند شخص اول با خود همدل سازد، نيمى از عناصر اقبال مخاطب كه همان جاذبه، ملاحت، صفا و بىپيرايگى متن است از ميان خواهد رفت.